جدول جو
جدول جو

معنی کار آب کردن - جستجوی لغت در جدول جو

کار آب کردن
(گَ تَ)
کنایه از شراب خوردن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ مَ اَ دَ)
قیمت زیاده از ارزش گفتن. (آنندراج). بنجل آب کردن:
بها کم است جگرگوشه های اشک مرا
که گفته بود که کالای خویش آب کنم.
نادم گیلانی (از آنندراج).
رجوع به آب کردن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از فرا آب کردن
تصویر فرا آب کردن
به مهلکه انداختن به هچل انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرا آب کردن
تصویر فرا آب کردن
((فَ. کَ دَ))
نیست کردن، به نیستی افکندن
فرهنگ فارسی معین